با توجه به دیدار اخیر فائزه هاشمی با خانواده بهائیان و حمایت وی از این فرقه
ضاله و در راستای ایجاد آشنایی با افکار و عقاید این فرقه کتاب خاطرات خانم
مهناز رئوفی تحت عنوان «سایه شوم؛ خاطرات یک نجات یافته از بهائیت» که توسط
انتشارات کیهان به چاپ رسیده است را،برای مطالعه پیشنهاد می شود.
در بخش هایی از این کتاب آمده است :
[زمانی که] معلم مهد کودک بهائیان شدم… برنامههایی که به من میدادند تا به
بچهها بیاموزم کاملاً در راستای شستشوی مغزی آنها بود و من… میدیدم که
چگونه از 3 سالگی، کودکان را نسبت به اسلام و مسلمانان بدبین میکردند و…
مغز کوچک آنها را با خرافات و اوهامی که ارمغان… بهاء و عبدالبهاء بود پر
میکردند و چگونه با آوردن مثالها و بیان داسـتـان هـایـی، آنـان را از خارج شدن
از بهائیت میترساندند و با [وجود] این ترس و وحشتی که در دل کودکان از
انتخاب راهی به جز راه بهاء میانداختند و با وحشتی که آنان از طرد شدن و
اخراج شدن از خانه و خانواده داشتند، شعار بیاساس «تحرّی حقیقت» را سر
میدادند و به ظاهر وانمود میکردند که بهائیان در پانزده سالگی پس از تحری
حقیقت میتوانند راه خود را انتخاب نمایند…، در حالی که هیچ کدام از بهائیان
حق نداشتند… کتابهای سایر جوامع را مطالعه کنند، حق نداشتند کتابهای ردیه
را که بیشتر، بهائیان مسلمان شده آنها را نوشته بودند مورد مطالعه قرار دهند…
وی بعد از گرویدن به اسلام، كتابهایی درباره علت مسلمان شدنش و دلایل
مردود دانستن فرقه بهائیت وهمینطور آشكار كردن فعالیتهای باندی گروه
های بهائی نوشت.از كتابهای رئوفی میتوان به «چرامسلمان شدم»
،«نامههایی به برادرم» و «مسلخ عشق» اشاره كرد.