یک نکته از این معنا....

نوشته شده توسط راوی در 1395/06/14

یروید با هم بسازید

همسران جوان نزد آن عارف عالی‌مقام و پیر فرزانه بازگشتند، واله و حیران بودند که در کنار سفره عقد، این چه اندرزی بود؟
«بروید‌‌ با هم بسازید!»
آخر در آغاز ازدواج که دختر و پسر از یک‌ لحظه بودن با هم نمی‌گذرند؛ گل می‌گویند و گل می‌شنوند… دل می‌دهند و قلوه می‌گیرند، چه هنگام این نصیحت است؟
پسرک جوان با همه وجود در گوش انیس تازه‌اش زمزمه می‌کند:

ز من مرنج اگر پر نگه کنم سویت
گرسنه چشمم و‌ سیری ندارم از رویت

آن‌وقت او می‌گوید بروید با هم بسازید!
بهتر آن نبود که بگوید: «بروید با هم خوش باشید!»
؟
این حرف گذشت.

آنان سال‌ها بعد دریافتند که چون زن و مرد شریک خصوصی‌ترین‌ عرصه‌های زندگی یکدیگرند و چون دو نفر هستند و بالاخره گاهی در عقیده و روش با هم متفاوتند، چاره‌ای نیست که بروند و با هم بسازند!
کاش همه همسران جوان، فقط به همین‌ یک نکته عمل کنند تا ببیند چه زندگی خوشی در انتظار آنهاست.

 

منبع:حسین سرو قامت، می شکنم در شکن زلف یار،ص162