این یک دومینو است..

نوشته شده توسط راوی در 1395/09/07  •  15 نظر »

ما می توانیماگر کسانی به تقلید از روحیه‌های ضعیف بنی‌اسرائیل،

بگویند که «نمی‌توانیم» و از دشمن هراس داشته باشند،

ما نیز به تبعیت از حضرت موسی (علیه‌السلام)

در پاسخ به آنها می‌گوییم؛

هرگز این چنین نیست،

زیرا خداوند همراه ما است

و ما را هدایت خواهد کرد.

امام خامنه ای، دیدار با بسیجیان، 3/9/95


...

من فقط از این دومینو می‌ترسم؛ از دومینویی که یواش یواش شروع کنند تا برسد به گودی قتلگاه!

ببین من و تو باید اهل سیاست باشیم و دومینوها را بفهمیم. وقتی ما برای امام حسین(ع) گریه می‌کنیم، نمی‌گوییم که «یک‌دفعه‌ای یک کسانی آمدند و امام حسین(ع) را کشتند!»

شما باور می‌کنید که سی هزار نفر داوطلبانه آمدند و امام حسین(ع) را محاصره کردند! علتش چه بود؟ یکی از علت‌هایش این بود که گفتند: «ما هر چیزی که خواستیم، به علی بن ابیطالب(ع) تحمیل کردیم! خُب به امام حسین(ع) هم تحمیل می‌کنیم و می‌گوییم: تسلیم شو تا قائله تمام بشود!»

عمر سعد که فرماندۀ این سی هزار نفر بود، تا سه روز قبل از عاشورا می‌گفت: «این شمر خیلی شلوغ می‌کند! می‌ترسم من را به خون اباعبدالله الحسین(ع) آلوده کند!» یعنی اصلاً فکرش را نمی‌کرد که این کار را بکند! یک دفعه‌ای امام حسین(ع) فرمود: کور خوانده‌اید که فکر می‌کنید می‌توانید همه چیز را تحمیل کنید! هر چیزی را که دلتان خواست به امیرالمومنین(ع) و به داداشم امام حسن(ع) تحمیل کردید، حالا این ذلت را می‌خواهید به من تحمیل کنید؟ آنها اگر تحمل کردند برای بیداری مردم بود، ولی من اگر تحمل کنم دیگر چیزی باقی نمی‌ماند، لذا من می‌ایستم و قبول نمی‌کنم.

(زبان حال کوفیان این بود): «اما وقتی ما زور می‌گفتیم و تحمیل می‌کردیم، پدرِ شما قبول می‌کرد!» بله! آن موقع مصلحت بود که قبول کند، ولی الان دیگر نمی‌توانم قبول بکنم!

این یک دومینو بود که شروع شد و به کربلا منجر شد. می‌دانید کربلا از کجا آغاز شد؟ از آنجایی آغاز شد که ابوموسی اشعری را به‌عنوان نمایندۀ مذاکره‌کننده، به علی بن ابیطالب(ع) تحمیل کردند.

آیا شما خبر دارید وقتی که ابوموسی اشعری داشت با دشمنان مذاکره می‌کرد، امیرالمومنین علی(ع) چه نامه‌ای به ابوموسی اشعری نوشتند؟ ایشان نوشتند: آقای ابوموسی اشعری، تجربه! نه ابوموسی اشعری را به خدا دعوت کرد، نه از قیامت ترساند، نه به خودش دعوت کرد، نه دعوت به انقلابی‌گری کرد؛ هیچی! فقط فرمود: ابوموسی اشعری، تجربه! ببین تجربه به تو چه می‌گوید؟ بعد فرمود: ابوموسی اشعری! کسی که تجربه را زیر پایش بگذارد شقی است، شقاوت دارد.(إنَّ الشَّقِیَّ مَن حُرِمَ نَفعَ ما اُوتِیَ مِنَ العَقلِ و التَّجرِبَةِ؛ نهج البلاغه/نامه78)

یعنی تو که تجربه کرده‌ای اینها دروغ می‌گویند، تو که تجربه کرده‌ای اینها سر پیمانشان نیستند، تو که تجربه کرده‌ای اینها اینطوری هستند، پس به آنها اعتماد نکن؛ به تجربۀ خودت اعتماد کن! بابا تجربۀ خودت را زیر پا نگذار و الا شقی هستی! حضرت نگفت: ولایت من! نگفت: قرآن خدا! نگفت: قیامت خودت! بلکه گفت: تجربه!

امیرالمومنین(ع): فرمود کسی که به تجربه بی‌اعتنایی کند، شقاوت دارد! ببین من چه دارم بهت می‌گویم! ولی ابوموسی اشعری، باز هم به عمروعاص اعتماد کرد. عمروعاص به او گفت: «خُب بیا هر دوی ما جلو مردم، خلیفه‌هایمان را خلع کنیم و بعد هم خود مردم بروند و یکی دیگر را انتخاب کنند! حالا که ما توافقمان نشده، این یک راه میانه است»

ابوموسی هم خام شد و گفت باشد! یعنی دوباره به عمروعاص اعتماد کرد. بعد همراه با عمروعاص آمدند. ابوموسی گفت: اول تو برو معاویه را خلع کن! ولی عمروعاص گفت: شما احترامت بر من واجب است! لذا ابوموسی اول رفت و گفت: «من علی بن ابی طالب را از خلافت خلع می‌کنم، همان‌طوری که این انگشتری را در می‌آورم» بعد عمروعاص بالای منبر رفت و گفت: «من هم معاویه را بر خلافت نصب می‌کنم، همان‌طوری که این انگشتر را می‌گذارم.» ابوموسی گفت: اِ اِ ! قرارمان این نبود!… و مجلس به هم خورد. نتیجۀ مذاکره این شد!

حجت الاسلام پناهیان

زمینه ساز عاشورا

نوشته شده توسط راوی در 1395/08/16  •  7 نظر »

 

تیـــرهای بدنت؛

یاد حسین انداخت که..

پیراهن کهنه اش را باید برای سفر بردارد…!

نا مسلمان ها با تابوت تو !

مشق تیر انداختن کربلای فردا را می کردند…

 

...

امام حسن علیه السلام جنگ نظامی را با آن دشمنی که قبلا باید افشا بشود و سپس با آن مبارزه بشود، متوقف کرد

تا جنگ سیاسی، جنگ فرهنگی ، جنگ تبلیغاتی و جنگ اسلامی خود را با او شروع بکند…

امام حسن زمینه ساز عاشورا و تداوم امامت در شیعه بود.

امام خامنه ای، 66/17/2

کار خاصی لازم نیست...

نوشته شده توسط راوی در 1395/08/08  •  8 نظر »

میانبر رسیدن به خدا “نیت” است     «هادی کجباف» بود که او را در حال واکس زدن کفش زوار حسینی (ع)

کار خاصی لازم نیست بکنیم

کافی است کارهای روزمره مان را

به_خاطر_خدا انجام دهیم

اگر تو این کار زرنگ باشی

شک نکن

شهید بعدی تویی.

شهید همت

...

ما چرا نیت را جدی نمی‌گیریم؟

چون در زندگی ما با دیگران، آن‌ها برای نیات ما ارزش قائل نیستند.

درحالی‌که نیت یک فعل اثرگذار در عالم هستی است. نیت خیلی بیشتر از تکنولوژی قدرت دارد. نیت قدرت آفرین است.

مرحوم شاه‌آبادی می‌فرمودند: قدرت انسان مافوق تخیل اوست. الآن شما مرغ خیال خودتان را پرواز دهید و با آن به مکان دیگری پرواز کنید. شما می‌توانید آن را تصور کنید ولی آن قدرتی که در نهان شما وجود دارد بیش از آن است. شما خیلی بیشتر از آنچه تصور می‌کنید قادرید فعلی انجام دهید.

شما با نیات خود رأی پروردگار عالم را در مورد خودتان تغییر می‌دهد.

الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا (ملک، 2)

مرگ و زندگی را خدا آفرید تا بداند چه کسی بهترین عمل را انجام دهد.

این بهترین عمل طبق روایات بیشتری عمل نیست. یعنی در امتحانات هم امتحان سر نیات ماست. امتحان بر اساس نیت رقم می‌خورد.

نیت انسان یک فعل بسیار بزرگ است مانند داشتن بمب اتم در انبار مهمات در کنار موشک و اسلحه و … است. قدرت نیت تا این حد است. شیطان‌هایی که ما داریم هم نسبت به بمب هسته‌ای ما خیلی حساس است که همان نیت است.

چون کسی به نیت ما بها نمی‌دهد و ما نمی‌توانیم با آن خریدی بکنیم ما آن را مورد توجه قرار نمی‌دهیم.

چون نیت کم هزینه‌ترین اقدام برای بندگان است.

اگر نماز شب بیدار نشدید همین که نیت کنید برای شما حساب می‌شود.

نیت محور محاسبه‌ی انسان است، درحالی‌که نیت یک فعل قلبی است و کم هزینه‌ترین است، پس اگر انسان آن را انجام ندهد چه می‌تواند در پیشگاه خدا عذر بیاورد.

نیت اولین فرزند تعقل است. همه برای اولین فرزند جشن می‌گیرند. اولین فرزند ایمان و محبت نیت است. تا نیت نباشد هیچ فعلی انجام نمی‌شود.

این گوهر مرکزی انسان است. چون خدا انسان‌ها را خیلی آدم حساب می‌کند، پس به نیت خیلی بها می‌دهد.

کسی که می‌خواهد به غیب باور پیدا کند باید روی نیات خودش خیلی کار کند.

انسان نمی‌تواند باور کند که خدا تا این حد برای نیات او ارزش قائل است. نیت ارزشمندترین دارای انسان است.

* إذا عَلِمَ اللهُ حُسنَ نیةٍ مِن أحَدٍ إکتَنَفَهُ بِالعِصمَةِ (بحارالانوار، ج75 ، ص188) هرگاه خداوند ببیند کسی حسن نیت دارد او را در پناه خود حفظ می‌کند.

وقتی خدا از کسی حسن نیت سراغ داشته باشد او را معصوم قرار می‌دهد. او را مورد حمایت خودش قرار می‌دهد و نمی‌گذارد او اشتباه کند.

آقا ما گناه کردیم و می‌کنیم چه کنیم؟ شما نیتتان را درست کنید تا خداوند خودش نگذارد که گناه نکنید.

خودمان را عادت نداده‌ایم تا از نیت خوب استفاده کنیم!

عَوِّدْ نَفْسَکَ حُسْنَ النِّیَّةِ وَ جَمیلَ الْمَقْصَدِ، تُدْرِکْ فى مَباغیکَ النَّجاحَ (تصنیف غررالحکم و دررالکلم ،ص92 ، ح 1602) خودت را به داشتن نیّت خوب و مقصد زیبا عادت ده، تا در خواسته‌هایت موفق شوى.

در طول روز تمرین کنیم نیت کردن را تا بتوانیم خوب نیت کنیم.

به خاطر خدا غذا بخورید. حتی اگر غذای خوش‌مزه‌ای هست و یا اگر دوستتان که به شما تعارف کرده است، غذا می‌خورید؛ این کار را برای خدا انجام دهید.

امام صادق از کنار خانه‌ای می‌گذشت، صاحب‌خانه در حال کاری بود. حضرت از فعل او سؤال کرد. او گفت پنجره‌ای باز می‌کنم تا دود آشپزخانه از آن بیرون رود. حضرت برای اینکه نیت او را خدایی کنند فرمودند: پنجره‌ای که برای شنیدن صدای اذان باشد از آن دود هم بیرون می‌رود.

 

حجت الاسلام پناهیان، دانشگاه امام صادق، شب ششم محرم 94

 

آن که گفت: آری!

نوشته شده توسط راوی در 1395/08/07  •  5 نظر »

 

قُلْنَا احْمِلْ فِیهَا … أَهْلَکَ1

اهلی مان کن؛

تا جا نمانده ایم

از کشتی_نجات تو؟!




...

دستگیری و نجات گمراهان کار حسین علیه‌السلام است.

این تعبیر زیبایی که ظاهراً از پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله است که «إن الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة»

چقدر زیبا است! سفینه نجات به تعبیر ساده، آن قایقی است که غریق را نجات می‌دهد.

یک وقت هست که در دریا افتاده‌ای و خودت به چیزی متمسک می‌شوی و بیرون می‌آیی؛

اما یک وقت هست که کسی دستت را می‌گیرد و بیرون می‌کشد؛ این «قایق نجات» است.

یعنی کسانی را که دارند غرق می‌شوند و از وادی انسانیت و الهیت خارج می‌شوند، دست‌هایشان را می‌گیرد و بیرون می‌کشد.

قایق نجات کارش همین است دیگر!

یعنی نمی‌گوید دستت را به من بده، بلکه خودش دست غریق را می‌گیرد و از ورطه هلاکت بیرون می‌کشد.

1- سوره مبارکه هود آیه 40

 

آیت الله مجتبی تهرانی رحمه الله علیه،سلوک عاشورایی، منزل اول: تعاون و همیاری، (چاپ اول: تهران، مؤسسه فرهنگی- پژوهشی مصابیح الهدی، 1390)،صص 84 تا 88


نشستند و نگاه کردند!

نوشته شده توسط راوی در 1395/08/02  •  5 نظر »

آنجا که حسین(ع) در صحنه است

اگر در صحنه نباشی

هر کجا می خواهی باش ،

چه ایستاده به نماز

چه نشسته به شراب

هر دو یکی است.

شهید گلستانی

 

...

اصلی‌ترین حرف کربلا که مورد غفلت قرار می‌گیرد چیست؟

مقصر اصلی کربلا قاتلین نبودند، خاذلین بودند؛ آنها که یاری نکردند! نشستند و نگاه کردند!

امام حسین(ع) در سخنان خود با کوفیان، یک ویژگی شخصیتی را مطرح می‌کند که مهمترین عبرتی است که باید از دشمنان  حسین(ع) بگیریم و سعی کنیم این ویژگی رذیلانه را از شخصیت خودمان دور کنیم.

یک ویژگی شخصیتی در برخی افراد هست که خداوند از آن به‌شدت متنفر است و آن اینکه تو شاهد باشی جلوی تو به مؤمنین ظلم کنند و هیچ کاری نکنی! «وَ هُمْ عَلى‏ ما يَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنينَ شُهُودٌ»(بروج/7)

پست‌ترین ویژگی شخصیتی که در قاتلین حسین(ع) بود که باید از دل‌مان دور بیندازیم، این است که حسین(ع) به آنها می‌فرماید:

«به خدا قسم، یاری نکردن(نامردی و عهدشکنی) در خون شماست»(الْخَذْلُ فِيكُمْ مَعْرُوف.‏.؛ بحارالانوار/45 /83 و تحف‌العقول/241)

درد کربلا، قاتلین حسین(ع) نبودند؛ درد کربلا، تنها گذاشتن امام حسین(ع) و یاری نکردن او و عهدشکنی بود.

دردِ امام حسین(ع) این نیست که بعضی‌ها قاتل و جنایت‌کارند؛ دردِ ایشان از یاری نشدن و تنها ماندن است.

حسین(ع) در ادامه می‌فرماید: «لعنت خدا بر ناکثین»

ناکثین کسانی هستند که بعد از پیمان، نامردی می‌کنند و پیمان می‌شکنند!

این خصلت شخصیتی برخی است.ناکثین را باید شناخت.

مشکل اصلی کربلا، ناکثین و خاذلینِ حسین(ع) بودند و الا قاتلین همیشه در طول تاریخ بوده‌اند.

 خاذلان کسانی هستند که نشستند و نگاه کردند.

زینب(س) هم عصر عاشورا به عمر سعد فرمود: تو داری نگاه می‌کنی و حسین(ع) را می‌کُشند؟(ارشاد مفید/2/ 112)

یعنی تو هم از خاذلین هستی.

 چرا ما بیشتر از قاتلین حسین(ع)، باید از خاذلین متنفر باشیم؟

چون آنها مقصر اصلی کربلا هستند! و الا در این دنیا، قاتلین همیشه بوده‌اند و این طبیعی است،

دنیا بهشت نیست که آدم بد اصلاً نباشد!

اگر حسین(ع) در کربلا تنها مانده، به‌خاطر آدم‌بدها نبود، بلکه به‌خاطر نامردها بود.

بله، هیچ‌کدام از ما امکان ندارد جزء قاتلین حسین(ع) قرار بگیریم،

اما جزء خاذلین چطور؟

آن لحظۀ حساس، اگر حسین(ع) را کمک نکنیم، کار تمام است!

این بزرگترین عبرتی است که باید از عاشورا گرفت. باید عمیقاً از خاذلین و ناکثین متنفر باشیم.

بعضی از خوبان، سرِ بزنگاه که باید حق را کمک کنند، می‌گویند: «حالا چند روز سکوت کنیم ببینیم چه می‌شود!»

جبهۀ حق الان به تو نیاز دارد، خودت را برای کِی نگه داشته‌ای؟!

خاذل و ناکث بودن(عهدشکنی و نامردی) جزء شخصیت پلید بعضی افراد است.

خیلی از نخبگان جوامع بشری این‌طوری می‌شوند.

خیلی بد است که روی ما حساب کنند، اما در لحظۀ حساس، کمک نکنیم.

وقتی امام زمان(ع) هم می‌آید عده‌ای از شیعیان، یک‌دفعه‌ای کنار می‌کشند.

ثمرۀ مهم عاشورا، نفرت پیدا کردن از دشمنان حسین(ع) است؛ نه علاقمند شدن به حسین(ع)

حجت الاسلام پناهیان، دانشگاه تهران، جلسه هشتم، محرم 95

 

 

1 3 4 5 ...6 ...7 8 9 10 11 12 ... 22

 
 
مداحی های محرم